[فعل]

sich anziehen

/ˈantsiːən/
فعل بازتابی
[گذشته: zog an] [گذشته: zog an] [گذشته کامل: angezogen] [فعل کمکی: haben ]

1 لباس پوشیدن به‌تن کردن

مترادف و متضاد anlegen sich tragen tragen überstreifen umlegen ausziehen
etwas (Akk.) anziehen
چیزی را پوشیدن
  • 1. Ich ziehe die Schuhe an.
    1. کفش‌ها را می‌پوشم.
  • 2. Ich ziehe mein neues T-Shirt an.
    2. من تیشرت جدیدم را می‌پوشم.
sich (Akk.) anziehen
لباس به تن کردن [پوشیدن]
  • 1. Ich muss mich noch anziehen.
    1. من باید لباس هم بپوشم.
  • 2. Unser Sohn kann sich jetzt selbst anziehen.
    2. پسر ما حالا می‌تواند خودش لباسش را بپوشد.
  • 3. Ziehen Sie sich bitte schnell an.
    3. لطفاً سریع لباس بپوشید [آماده شوید].
کاربرد واژه sich anziehen به معنای لباس پوشیدن
شکل غیرانعکاسی همین فعل یعنی anziehen هم می‌تواند به معنی لباس پوشیدن باشد، اما معمولاً تاکید بر پوشیدن لباس خاصی دارد نه آماده شدن. مثلاً در جمله "ich ziehe mein neues T-Shirt an" (من تیشرت جدیدم را می‌پوشم) چون تأکید بر روی یک لباس خاص بوده از anziehen به جای sich anziehen استفاده کردیم.

2 جذب کردن کشیدن (anziehen)

مترادف و متضاد anlocken fesseln abstoßen
etwas (Akk.) anziehen
چیزی را جذب کردن
  • 1. Die Ausstellung zog viele Besucher an.
    1. نمایشگاه تماشاگران زیادی را جذب کرد.
  • 2. Salz zieht die Feuchtigkeit an.
    2. نمک رطوبت را جذب می‌کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان