[فعل]

must

/mʌst/
فعل وجهی فعل ناگذر

1 باید

معادل ها در دیکشنری فارسی: باید بایستی
مترادف و متضاد have to ought to should
  • 1.I must admit I'm very tired.
    1. باید اعتراف کنم خیلی خسته‌ام.
  • 2.Luggage must not be left unattended.
    2. بار و بنه را نباید بدون توجه رها کرد.
  • 3.Meat must be cooked thoroughly.
    3. گوشت باید کامل پخته شود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان