[عبارت]

aus der Haut fahren

/aʊ̯s deːɐ̯ haʊ̯t ˈfaːʀən/

1 از کوره در رفتن از دست دادن کنترل، عصبانی شدن

  • 1.Mit meinem Mann wird es immer schlimmer. Er fährt wegen allem aus der Haut.
    1. (وضعیت) با شوهرم هر روز بدتر می‌شود. او برای همه چیز عصبانی می‌شود.
  • 2.Wegen jeder Kleinigkeit fährt er aus der Haut.
    2. او برای هر چیز کوچکی از کوره در می‌رود.
توضیحاتی در رابطه با این عبارت
معنی تحت‌اللفظی این عبارت "از پوست حرکت کردن" است و کنایه از "عصبانی شدن" دارد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان