[عبارت]

ein gemachter Mann sein

/aɪn gəmaxtɐ man zaɪn/

1 موفق بودن پولدار بودن

  • 1.Dein Neffe scheint ja ein gemachter Mann zu sein: Mit 35 Jahren leitet er das beste Hotel der Stadt.
    1. خواهر زاده‌ات (واقعا) به نظر موفق می‌آید، او با 35 سال سن بهترین هتل شهر را مدیریت می‌کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان