[عبارت]

einen Haken haben

/aɪnən haːkən haːbən/

1 نقص داشتن عیب داشتن

  • 1.Die Sache hat nur einen Haken: Läuft der Rechner nach einem unglücklichen Update instabil.
    1. این چیز فقط یک نقص دارد؛ کامپیوتر بعد از یک آپدیت ناجور، ناپایدار کار می‌کند.
  • 2.Ja, aber lies mal, die Sache hat einen Haken: Zum Strand muss man 20 Minuten zu Fuß laufen.
    2. درست است ولی بخوان، عیبی دارد؛ باید 20 دقیقه در ساحل پیاده‌روی انجام بگیرد.
توضیحاتی در رابطه با این عبارت
معنی تحت‌اللفظی این عبارت "قلابی را داشتن" است و کنایه از "نقصی داشتن" دارد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان