[عبارت]

im Griff haben

/ɪm ɡʁɪf ˈhaːbn̩/

1 مهار کردن در کنترل داشتن

  • 1.Die Lehrerin hat ihre Klasse im Griff.
    1. آموزگار کلاسش را در کنترل دارد.
  • 2.Meine Mutter schafft es immer, ihre Gefühle im Griff zu haben.
    2. مادرم همیشه از پس مهارکردن احساساتش بر می‌آید.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان