[عبارت]

kein Sitzfleisch haben

/kaɪn zɪtsflaɪʃ haːbən/

1 آرام ننشستن حوصله نداشتن

  • 1.lch möchte gerne bezahlen. Meine kleine Tochter hat heute leider kein Sitzfleisch.
    1. من می‌خواهم پرداخت کنم. متاسفانه دختر کوچک من امروز آرام نمی‌نشیند.
  • 2.Wer kein Sitzfleisch, keine Disziplin oder Ausdauer hat, der wird ein längeres Textprojekt möglicherweise nicht beenden.
    2. کسی که حوصله، انضباط و یا استقامت ندارد، به طور معمول نمی‌تواند متن‌های پروژه های دراز مدت را به پایان برساند.
توضیحاتی در رابطه با این عبارت
معنی تحت‌اللفظی این عبارت "نشیمنگاه نداشتن" است و استفاده آن به قرن هفدهم میلادی برمی‌گردد و کنایه از "عدم توانایی برای آرام نشستن" یا "حوصله نداشتن" دارد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان