[عبارت]

nicht aus seiner Haut können

/nɪçt aʊs zaɪnɐ haʊt kœnən/

1 تغییر نکردن ثابت رفتار کردن

  • 1.Maria war immer so. Sie liebt dieses Dorf. Sie kann nicht aus ihrer Haut heraus.
    1. "ماریا" همیشه اینگونه بود؛ او این روستا را دوست داشت. او تغییر نمی‌کند.
توضیحاتی در رابطه با این عبارت
معنی تحت‌اللفظی این عبارت "از پوست خود بیرون آمدن" است که با عبارت فارسی "مار پوست خودشو ول میکنه اما خوی خودشو ول نمیکنه." معنای برابری دارد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان