[عبارت]

ohne mit der Wimper zu zucken

/ˌoːnə mɪt deːɐ̯ ˈvɪmpɐ ʦuː ˌʦʊkn̩/

1 با بی‌احساسی با خونسردی

  • 1.Als Peter hörte, dass die Reparatur seines Laptops 1.200 € kosten sollte, zückte er sein Portemonnaie und legte das Geld ohne mit der Wimper zu zucken bar auf den Tisch.
    1. وقتی "پتر" شنید که تعمیر لپ‌تاپش 1200 یورو هزینه دارد، کیف پولش را درآورد و پول نقد را با خونسردی روی میز گذاشت.
  • 2.Er ist ohne mit der Wimper zu zucken zu einer anderen Frau gezogen.
    2. او با بی‌احساسی، پیش زنی دیگر نقل مکان کرد.
توضیحاتی در رابطه با این عبارت
معنی تحت‌اللفظی این عبارت "بدون آنکه مژه‌ای بلرزد" است و از آن‌جهت که کنترل مژه بسیار سخت است و معمولا از عواطف و احساسات درونی افراد اطلاع می‌دهد، عدم لرزش آن کنایه از "با بی‌احساسی (واکنش نشان دادن)" دارد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان