[عبارت]

Schwein haben

/ʃvaɪ̯n ˈhaːbn̩/

1 شانس داشتن خوش شانس بودن

  • 1.Beim Fußballspielen hab ich gestern mächtig Schwein gehabt.
    1. من در بازی فوتبال دیروز خیلی شانس داشتم.
  • 2.Ich hatte Schwein! Es kam genau das Thema dran, zu dem ich vor zwei Wochen mein Referat gehalten habe.
    2. من خوش‌شانس بودم! دقیقا همان موضوعی آمد که من درباره‌اش دو هفته پیش کنفرانس داده بودم.
توضیحاتی در رابطه با این عبارت
معنی تحت‌اللفظی این عبارت "خوک داشتن" است و کنایه از "شانس داشتن" یا "خوش شانسی" دارد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان