[عبارت]

sich an etwas die Zähne ausbeißen

/zɪç an ɛtvas diː tsɛːnə aʊsbaɪsən/

1 (برای چیزی) تلاش بیهوده کردن

  • 1.An dieser Aufgabe habe ich mir die Zähne ausgebissen.
    1. من برای (انجام) این کار تلاش بیهوده کردم.
  • 2.Konntet ihr die Hausaufgaben dieses Mal lösen oder habt ihr euch daran wieder die Zähne ausgebissen?
    2. آیا توانستید که این بار تکلیف‌های خانه را حل کنید و یا دوباره برای آنها تلاش بیهوده کردید؟
توضیحاتی در رابطه با این عبارت
معنی تحت‌اللفظی این عبارت "چیزی را با دندان گاز گرفتن[جویدن]" است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان