[صفت]

Brazilian

/brəˈzɪljən/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 برزیلی [وابسته به برزیل و مردم آن]

معادل ها در دیکشنری فارسی: برزیلی
Brazilian football
فوتبال برزیلی
[اسم]

Brazilian

/brəˈzɪljən/
قابل شمارش

2 برزیلی اهل برزیل

معادل ها در دیکشنری فارسی: برزیلی
  • 1.I'm a Brazilian and I'm proud of it.
    1. من یک برزیلی هستم و به آن افتخار می‌کنم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان