[صفت]

Canadian

/kəˈneɪdiən/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 کانادایی (مربوط به) کانادا

معادل ها در دیکشنری فارسی: کانادایی
  • 1.My wife is Canadian.
    1. همسرم کانادایی است.
[اسم]

Canadian

/kəˈneɪdiən/
قابل شمارش

2 کانادایی

معادل ها در دیکشنری فارسی: کانادایی
  • 1.She married a Canadian.
    1. او با یک کانادایی ازدواج کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان