[عبارت]

be robbed of something

/bi rɑbd ʌv ˈsʌmθɪŋ/

1 از چیزی محروم بودن محروم شدن از چیزی

مترادف و متضاد be deprived of something
  • 1.A last-minute goal robbed the team of victory.
    1. یک گُل دقیقه-آخری، تیم را از پیروزی محروم کرد.
  • 2.He had been robbed of his rights.
    2. او از حق خود محروم شده بود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان