[عبارت]

be supposed to

/bi səˈpoʊzd tu/

1 قرار بود ...

  • 1.I thought we were supposed to be paid today.
    1. فکر کردم امروز قرار بود حقوق بگیریم.

2 باید ملزم بودن

  • 1.You're supposed to buy a ticket, but not many people do.
    1. همه باید بلیت بخرند، اما خیلی از مردم این کار را نمی‌کنند.

3 مردم می‌گویند ... شنیده‌ام که ...

  • 1.This is supposed to be a good restaurant.
    1. مردم می‌گویند این یک رستوران خوب است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان