[جمله]

believe one's ears

/bɪˈliv wʌnz ɪrz/

1 باور کسی شدن چیزی که شنیدن را باور کردن

مترادف و متضاد believe one's eyes
  • 1.Mary couldn't believe her ears when the teacher announced her name as the top student.
    1. "ماری" باورش نمی شد وقتی شنید معلم نام او را به عنوان دانش آموز برتر اعلام کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان