[فعل]

to blank out

/blˈæŋk ˈaʊt/
فعل گذرا
[گذشته: blanked out] [گذشته: blanked out] [گذشته کامل: blanked out]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 پوشاندن (یک نوشته)

  • 1.All the names in the letter had been blanked out.
    1. همه اسامی در نامه پوشانده شده بودند [خط زده شده بودند].

2 (عمدا) چیزی را فراموش کردن

  • 1.She had tried to blank out the whole experience.
    1. او سعی کرده بود کل آن تجربه را فراموش کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان