[فعل]

to branch out

/brænʧ aʊt/
فعل ناگذر
[گذشته: branched out] [گذشته: branched out] [گذشته کامل: branched out]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 (کاری جدید) شروع کردن (به کاری جدید) پرداختن

مترادف و متضاد diversify
  • 1.He started as a clothing designer, then branched out into furniture.
    1. او به‌عنوان یک طراح لباس شروع کرد، اما سپس به (طراحی) اسباب خانه پرداخت.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان