[فعل]

to bring forward

/bɹˈɪŋ fˈoːɹwɚd/
فعل گذرا
[گذشته: brought forward] [گذشته: brought forward] [گذشته کامل: brought forward]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 تاریخ چیزی را جلو انداختن

  • 1.The meeting has been brought forward from 10 May to 3 May.
    1. تاریخ جلسه از دهم مه به سوم مه جلو انداخته شده‌است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان