[فعل]

to burn down

/bɜrn daʊn/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: burnt down] [گذشته: burnt down] [گذشته کامل: burnt down]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 کاملا سوختن کاملا سوزاندن، در اثر آتش نابود شدن

  • 1.He tried to burn down the school.
    1. او تلاش کرد مدرسه را (با آتش) نابود کند [کاملا بسوزاند] .
  • 2.Their house burnt down while they were away on vacation.
    2. در حالیکه آنها همیشه در تعطیلات به سر می بردند، خانه شان در اثر آتش نابود شد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان