[عبارت]

burst into flames

/bɜrst ˈɪntu fleɪmz/

1 ناگهان آتش گرفتن شعله‌ور شدن

معادل ها در دیکشنری فارسی: شعله کشیدن مشتعل شدن
  • 1.The aircraft crashed and burst into flames.
    1. هواپیما سقوط کرد و ناگهان آتش گرفت.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان