[اسم]

bus station

/ˈbʌsˌsteɪʃən/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 ایستگاه اتوبوس

معادل ها در دیکشنری فارسی: ایستگاه اتوبوس
مترادف و متضاد bus stop
  • 1.The bus station is downtown.
    1. ایستگاه اتوبوس در مرکز شهر است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان