[قید]

by accident

/baɪ ˈæksədənt/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 به طور تصادفی

معادل ها در دیکشنری فارسی: اتفاقی
مترادف و متضاد accidentally coincidentally fortuitously intentionally
  • 1.I met the love of my life by accident.
    1. عشق زندگی ام را به طور تصادفی دیدم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان