[فعل]

to come in

/kʌm ɪn/
فعل ناگذر
[گذشته: came in] [گذشته: came in] [گذشته کامل: come in]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 وارد شدن داخل شدن

معادل ها در دیکشنری فارسی: وارد شدن
مترادف و متضاد enter go out
  • 1.Come in and sit down.
    1. بیا داخل و بنشین.

2 رسیدن

مترادف و متضاد arrive
  • 1.That flight just came in.
    1. آن پرواز تازه [همین الان] رسید.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان