[عبارت]

cook dinner

/kʊk ˈdɪnər/

1 شام درست کردن

مترادف و متضاد make dinner
  • 1.It's your turn to cook dinner.
    1. نوبت توست که شام درست کنی.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان