Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . آرام شدن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to cool off
/kul ɔf/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: cooled off]
[گذشته: cooled off]
[گذشته کامل: cooled off]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
آرام شدن
آرام کردن
1.Just leave her to cool off and then talk to her.
1. فقط بگذار تا او کمی آرام شود و سپس با او صحبت کن.
تصاویر
کلمات نزدیک
cool down
cool as a cucumber
cool
cookware
cooking apple
cool one's heels
coolbox
cooler
coolie
cooling
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان