[اسم]

country house

/ˌkʌntri ˈhaʊs/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 خانه ییلاقی خانه اربابی

معادل ها در دیکشنری فارسی: خانه ییلاقی
  • 1.He used to entertain the politicians of the day at his country house.
    1. او در گذشته از سیاستمداران در خانه اربابی اش پذیرایی می کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان