[فعل]

to cut back

/kʌt bæk/
فعل گذرا
[گذشته: cut back] [گذشته: cut back] [گذشته کامل: cut back]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 کاهش دادن کم کردن

  • 1.If we don't sell more we'll have to cut back production.
    1. اگر بیشتر نفروشیم، باید تولید را کاهش دهیم.
  • 2.The government has announced plans to cut back on defense spending by 10 percent next year.
    2. دولت اعلام کرده‌است که قصد دارد مخارج دفاعی را تا سال آینده 10‌ درصد کاهش دهد.

2 هرس کردن کوتاه کردن

معادل ها در دیکشنری فارسی: هرس کردن
to cut back a rose bush
بوته گل سرخ را هرس کردن
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان