[عبارت]

do business

/du ˈbɪznəs/
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 معامله کردن داد و ستد کردن

معادل ها در دیکشنری فارسی: کاسبی کردن
  • 1.It's been a pleasure to do business with you.
    1. از اینکه با شما معامله کردم خوشبختم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان