[فعل]

to drive back

/dɹˈaɪv bˈæk/
فعل ناگذر
[گذشته: drove back] [گذشته: drove back] [گذشته کامل: driven back]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 برگشتن (با ماشین)

  • 1.They drove back to Woodside.
    1. آنها به "وودساید" برگشتند.

2 به‌زور برگرداندن وادار به عقب‌نشینی کردن، پس زدن

معادل ها در دیکشنری فارسی: عقب راندن
  • 1.The enemy was driven back.
    1. دشمن مجبور به عقب‌نشینی شد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان