[فعل]

to drown out

/draʊn aʊt/
فعل گذرا
[گذشته: drowned out] [گذشته: drowned out] [گذشته کامل: drowned out]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 خفه کردن صدا به خاطر وجود صدای بلندتر خاموش کردن، گم شدن (صدا)

  • 1.A train blew its whistle and drowned his voice.
    1. قطاری سوت کشید و صدای او را خفه کرد.
  • 2.The noise of the battle was drowned out by his aircraft’s engine.
    2. سر و صدای نبرد توسط صدای موتور هواپیمای او خاموش شد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان