[قید]

every so often

/ˈɛvəri soʊ ˈɔfən/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 گهگاه هر از چند گاهی، هر چند وقت یک بار

  • 1.Every so often she calls me.
    1. او هر از چند گاهی با من تماس می‌گیرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان