[قید]

every week

/ˈɛvəri wik/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 هر هفته

  • 1.I go swimming every week.
    1. من هر هفته به شنا می‌روم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان