[فعل]

to fall out

/fɔl aʊt/
فعل ناگذر
[گذشته: fell out] [گذشته: fell out] [گذشته کامل: fallen out]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 دعوا کردن مشاجره کردن

معادل ها در دیکشنری فارسی: درافتادن
  • 1.he had fallen out with his family.
    1. او با خانواده‌اش دعوا کرده‌است.
  • 2.They fell out over money.
    2. آنها سر پول دعوا کردند.
توضیحاتی در رابطه با fall out
fall out یک فعل عبارتی است که پس از آن معمولاً حرف اضافه with یا over می‌آید و به دعوا یا مشاجره‌ای اشاره دارد که معمولاً موجب قطع رابطه و قهر می‌شود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان