[اسم]

fish farm

/fɪʃ fɑrm/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 (استخر) پرورش ماهی

معادل ها در دیکشنری فارسی: استخر پرورش ماهی
مترادف و متضاد fishery
  • 1.there is a fish farm in the southwestern corner of Spain.
    1. در گوشه جنوب غربی اسپانیا یک (استخر) پرورش ماهی وجود دارد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان