[اسم]

flower arranging

/ˈflaʊər əˈreɪnʤɪŋ/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 گل‌آرایی

معادل ها در دیکشنری فارسی: گل‌آرایی
  • 1.I do flower arranging as a hobby.
    1. من برای سرگرمی گل‌آرایی می‌کنم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان