[قید]

for a while

/fɔr ə waɪl/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 برای مدتی به مدتی

معادل ها در دیکشنری فارسی: چندی
  • 1.the baby was quiet for a while.
    1. آن بچه برای مدتی ساکت بود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان