[عبارت]

for example

/fɔːr ɪgˈzæm.pəl/
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 برای مثال مثلاً

معادل ها در دیکشنری فارسی: من باب مثال مثلا برای مثال
مترادف و متضاد for instance
  • 1.I like soft fruit, for example peaches and plums.
    1. من میوه‌های نرم را دوست دارم، برای مثال هلو و آلو.
  • 2.Some people, students for example, can get cheaper tickets.
    2. بعضی از مردم، برای مثال دانشجویان، می‌توانند بلیط‌های ارزان‌تری بگیرند.
کاربرد عبارت for example به‌معنای برای مثال
عبارت "for example" یعنی "برای مثال" یا "مثلاً" و به هر چیزی از قبیل یک شی، یک جمله، یا یک موقعیت اشاره می‌کند که چیزی را روشن کند، توضیح دهد یا تقویت کند. این اصطلاح در متون نوشتاری به صورت اختصاری با .e.g نشان داده می‌شود. مثلاً:
".There is a similar word in many languages, for example in French and Italian" (واژه‌های یکسانی در زبان‌های مختلف وجود دارند، مثلاً در فرانسوی و ایتالیایی.)
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان