[اسم]

French fries

/ˈfrentʃ ˈfrɑɪz/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 سیب‌زمینی سرخ‌کرده

معادل ها در دیکشنری فارسی: سیب‌زمینی سرخ‌کرده
مترادف و متضاد chips fries
  • 1.I’d like a hamburger and French fries.
    1. من یک همبرگر با سیب‌زمینی سرخ‌کرده می‌خواهم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان