[فعل]

to get down to

/gɛt daʊn tu/
فعل گذرا
[گذشته: got down to] [گذشته: got down to] [گذشته کامل: gotten down to]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 (به کاری) پرداختن مورد ملاحظه قرار دادن، کاری را شروع کردن

  • 1.Before we get down to business, I'd like to thank you all for coming today.
    1. قبل از آنکه به کار بپردازیم، می‌خواهم از همگی برای آمدن (شرکت کردن در جلسه) امروز تشکر کنم.
  • 2.I like to get down to work by 9.
    2. دوست دارم تا ساعت 9 شروع به کار کرده باشم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان