[فعل]

to go down with

/goʊ daʊn wɪð/
فعل گذرا
[گذشته: went down with] [گذشته: went down with] [گذشته کامل: gone down with]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 مبتلا شدن گرفتن (بیماری)

مترادف و متضاد catch
to go down with a disease
بیماری گرفتن/مبتلا شدن به بیماری
  • 1. I went down with flu for two weeks.
    1. دو هفته آنفولانزا گرفته بودم.
  • 2. Our youngest boy has gone down with chickenpox.
    2. کوچک‌ترین پسرمان مبتلا به آبله مرغان شده‌است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان