[جمله]

have a chip on one's shoulder

/hæv ə ʧɪp ɑn wʌnz ˈʃoʊldər/

1 عقده داشتن آماده دعوا بودن

  • 1.She's got a chip on her shoulder about not having been to university.
    1. او به خاطر اینکه به دانشگاه نرفته عقده دارد.
  • 2.Who are you mad at? You always seem to have a chip on your shoulder.
    2. تو از دست کی عصبانی هستی؟ همیشه انگار آماده دعوا کردن هستی.
توضیح درباره اصطلاح have a chip on one's shoulder
در گذشته افرادی که عقده قدرت داشتند و میخواستند ثابت کند که آدم سرسختی هستند یک تکه چوب در شانه شان فرو می کردند و به بقیه نشان می دادند که طاقتش را دارند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان