[فعل]

have to

/hæv tu/
فعل وجهی فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: had to] [گذشته: had to] [گذشته کامل: had to]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 باید [برای بیان لزوم]

معادل ها در دیکشنری فارسی: باید بایستی ملزم بودن
  • 1.I have (got) to see her.
    1. باید او را ببینم.
  • 2.I have to eat something.
    2. باید چیزی بخورم.
  • 3.She has to be out.
    3. او باید بیرون باشد.
کاربرد فعل وجهی have to
وقتی که بخواهیم به اجبار و ضرورت انجام دادن و انجام شدن عملی اشاره کنیم، از این فعل استفاده می کنیم. مثال:
".I had to see her" (باید او را می دیدم.)
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان