[عبارت]

in love

/ɪn lʌv/
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 عاشق (شده)

معادل ها در دیکشنری فارسی: هلاک واله
  • 1.I think John is in love.
    1. فکر کنم "جان" عاشق شده است.
  • 2.Romeo was in love with Juliet.
    2. "رومئو" عاشق "ژولیت" بود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان