[قید]

just now

/ˈdʒʌst ˈnaʊ/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 در حال حاضر

معادل ها در دیکشنری فارسی: همین حالا
  • 1.Come and see me later—I'm busy just now.
    1. بعداً بیا من را ببین؛ در حال حاضر سرم شلوغ است.

2 (همین) چند لحظه پیش

  • 1.I saw her just now.
    1. همین چند لحظه پیش او را دیدم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان