[عبارت]

make money

/meɪk ˈmʌni/
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 پول درآوردن

معادل ها در دیکشنری فارسی: پول درآوردن
  • 1.He makes a lot of money.
    1. او خیلی پول درمی‌آورد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان