[فعل]

to make sure

/meɪk ʃʊr/
فعل گذرا
[گذشته: made sure] [گذشته: made sure] [گذشته کامل: made sure]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 اطمینان حاصل کردن خاطر جمع کردن

مترادف و متضاد assure
  • 1.Make sure the knot is tight.
    1. اطمینان حاصل کنید که آن گره سفت است [باشد].
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان