[فعل]

to mess around

/mɛs əˈraʊnd/
فعل ناگذر
[گذشته: messed around] [گذشته: messed around] [گذشته کامل: messed around]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 یللی‌تللی کردن وقت تلف کردن

informal
  • 1.I messed around in my first year at college.
    1. من سال اول دانشگاه را یللی‌تللی کردم.
  • 2.Will you stop messing around and get yourself a job?
    2. می‌شود دست از وقت تلف کردن برداری و یک کاری برای خودت پیدا کنی؟

2 شوخی کردن

informal
مترادف و متضاد fool around
  • 1.Hey, don't take it personally. I was only messing around.
    1. هی، به خودت نگیر. فقط داشتم شوخی می‌کردم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان