[اسم]

mother tongue

/ˌmʌðər ˈtʌŋ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 زبان مادری

معادل ها در دیکشنری فارسی: زبان مادری
مترادف و متضاد first language
  • 1.I've forgotten my mother tongue.
    1. زبان مادری‌ام را فراموش کرده‌ام.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان