[اسم]

near miss

/nˌɪɹ mˈɪs/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 تصادف نزدیک

to have a near miss
خطر از بیخ گوش (کسی) گذشتن

2 با اختلاف کم به هدف نخوردن

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان